من در ایالات متحده بهعنوان یک مورمون بزرگ شدم، و در نوجوانی میدیدم همسالان پسر من عضو نیروهای پسران پیشاهنگ میشدند. من به آنها حسادت میکردم چون میتوانستند بسکتبال بازی کنند، به سفرهای ماهیگیری بروند و مهارتهایی یاد بگیرند که به نظر من بسیار بهتر از درسهای مربوط به پاکدامنی، ازدواج و پخت و پز بود، که من و همسالان مؤنث من در جلسات «زنان جوان» یاد میگرفتیم. به نظر میرسید که پسرها تفریحات و سرگرمیهای زیادی داشتند.
متأسفانه، اکنون میدانم که آنچه که من عصر سهشنبهها در هنگام رفتن به اتاق جلسات و عبور از کنار سالن ورزش کلیسا مشاهده کردم، احتمالا همه داستان نبوده است.
دادخواستی که این هفته در آمریکا مطرح شده است حاکی از صدها مورد سوءاستفاده جنسی در گروههای پسران پیشاهنگ است که قبلاً گزارش نشدهاند. این شامل بیش از ۱۲۰۰۰ مرد قربانی سوءاستفاده جنسی میشود که داستان آنها در ماه آوریل فاش شد. این دادخواست حاصل تلاش گروهی از موسسات حقوقی است که در قالب پروژهای تحت عنوان «پیشاهنگان قربانی» برای افشای چنین مواردی همکاری میکنند. این اولین باری است که بیشتر این مردان احساس میکنند میتوانند داستان خود را بازگو کنند.
خبردار شدن از این سوءاستفاده گسترده، مرا به یاد صحبتهایی انداخت که چند سال پیش با پسر عموی کوچکترم داشتم. او در منطقهای که من آنجا بزرگ شده بودم عضو گروه پسران پیشاهنگ بود. او درباره یک مورد سوءاستفاده جنسی که در اردو مشاهده کرده بود با من صحبت کرد. به یاد دارم هنگامی که تلفنی با او صحبت میکردم هق هق گریه میکردم و نگران بودم که مبادا خود او نیز قربانی بوده و به من نمیگوید. او به من اطمینان خاطر داد که این اتفاق برای خود او نیفتاده است. البته اینکه دیگران قربانی بودهاند اصلا خوب نیست.
بدون شک، موضوع سوءاستفاده جنسی از پسران بسیار فراتر از گروه پسران پیشاهنگ است، اما ما اغلب در مورد آن چیزی نمیشنویم. در واقع، از آنجا که تعداد دختران و زنانی که قربانی سوءاستفاده جنسی میشوند بسیار بیشتر از شمار پسران و مردان است (۲۳ درصد زنان در مقایسه با ۹ درصد از مردان)، اغلب اوقات پسران و مردان در گفتگوها و تلاشها برای مبارزه با سوءاستفاده جنسی نادیده گرفته میشوند.
علاوه بر این، سوءاستفاده جنسی از آنها ممکن است به عنوان عملی خودخواسته یا رضایتمندانه تعبیر شود. در حالی که قربانیان سوءاستفاده از همه جنسیتها ممکن است به دروغگویی متهم شوند یا سرزنش شوند، بیشتر اوقات پسران حتی به عنوان قربانی بالقوه تصور نمیشوند. این طرز فکر باید تغییر کند.
پسربچهها با توجه به سن آنها آسیب پذیر هستند، اما زیرگروههای دیگری نیز وجود دارند که حتی ممکن است گزارش تجربه تجاوز جنسی در بین آنها بیشتر از سایرین باشد - ما باید به آنها نیز توجه ویژهای داشته باشیم. در یک نظرسنجی در ماه آوریل که من یکی از تدوینکنندگان آن بودم، از ۲۲۰۰ نفر از افراد ۱۸ سال و بزرگتر در مورد تجربه سوءاستفاده در طول زندگیشان از جمله در دوران کودکی سؤال شد.
طبق نتایج این نظرسنجی، احتمال گزارش تجربه تجاوز جنسی در بین مردان معلول بیش از چهار برابر بیشتر از مردان بدون معلولیت بود (۲۵ درصد در مقابل ۶ درصد).
از هر ۵ مرد همجنسگرا یا دوجنسه ۱ نفر (یعنی ۲۱ درصد) گفتند که تجربه تجاوز جنسی داشتهاند، در حالی که ۹ درصد از مردان دگرجنسگرا اعتراف کردند که چنین تجربهای داشتهاند.
در حالی که ۷ درصد از مردان سفیدپوست گزارش دادند که تجربه تجاوز جنسی داشتهاند، ۲۰ درصد از مردان با نژاد مختلط یا نژاد دیگر ، ۱۳ درصد از مردان سیاهپوست و ۱۱ درصد از مردان هیسپانیک گفتند که قربانی تجاوز جنسی شدهاند.
از هر چهار مردی که زیر خط فقر زندگی میکردند، یک نفر اعلام کرد که تجاوز جنسی را تجربه کرده است که این بالاترین میزان در میان سطوح مختلف درآمد خانوار است.
تجاوز جنسی نوعی سوءاستفاده از قدرت است، بنابراین طبیعی است که آمار تجربه تجاوز جنسی در میان افراد آسیبپذیرتر جامعه ما بیشتر باشد. این افراد به دلیل نژادپرستی، هموفوبیا، تواناییگرایی و فقر (یا جنسیت، از آنجا که میزان تجاوز جنسی به زنان از هر نژاد و تباری بالاست) بیشتر در معرض آسیب قرار دارند.
یکی دیگر از یافتههای قابلتوجه مطالعه ما این است که در بسیاری از موارد یک چرخه سوءاستفاده وجود دارد. بیشتر افرادی که گزارش دادند مرتکب آزار و یا تجاوز جنسی شدهاند، همچنین اعلام کردند که خود قربانی این نوع آزار و یا تجاوز بودهاند (۷۳ درصد از مردان و ۹۵ درصد از زنانی که مرتکب این عمل شده بودند).
البته تجربه آزار و یا تجاوز جنسی باعث تبرئه آن دسته از افراد نمیشود که دیگران را مورد آزار و تجاوز جنسی قرار میدهند - و بسیاری از قربانیان مرتكب آن نمیشوند (به ویژه در بین زنان و دختران). اما وجود این ارتباط نشان میدهد که لازم است تحقیقات دقیقتر و مفصلتری در مورد افرادی که مرتکب این تخلفات میشوند انجام دهیم و گزینههای مسئولیتپذیری از جمله توانبخشی و مشاوره را بررسی و مشخص کنیم.
اما مهمترین نکته این است که داستانهای فردی که دارند منتشر میشوند و دادههای ملی ایالات متحده نشان میدهد که ما باید فضای لازم را برای همه بازماندگان مرد - چه در داخل و چه در خارج از گروههای پسران پیشاهنگ - ایجاد کنیم تا از تجربیات خود بگویند، غم و اندوهشان را بیان کنند و کمک دریافت کنند. ما باید آنها را باور کنیم، همانطور که باید همه بازماندگان را باور کنیم.
اگر شما پسربچه یا مردی هستید که مورد آزار و یا تجاوز جنسی قرار گرفتهاید، میتوانید درخواست کمک کنید. علاوه بر خطهای راهنمای ویژه مانند خط تلفن ویژه پیشاهنگان پسر، سازمان 1in6 یک خط راهنمایی ۲۴ ساعته در ۷ روز هفته برای کمک به بازماندگان مرد راهاندازی کرده و همینطور گروههای پشتیبانی هفتگی از طریق چت آنلاین برگزار میکند که توسط یک مشاور اداره میشود. در بریتانیا، بهترین راه این است که با Survivors UK تماس بگیرید. شما تنها نیستید.
هالی کرل بنیانگذار سازمان «Stop Street Harassment» و مؤلف چهار مطالعه کشوری است، از مجله تحقیقی با عنوان «ارزیابی جنبش #MeToo: مطالعهای کشوری در مورد آزار و تجاوز جنسی»
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent